چند دقیقه یا چند روز یا چند هفته سکوت به احترام عزیز از دست رفته!
درووووود :~~(
یه هفته یا شاید یه کمی بیشتر میگذره از زمانی که یه دوست خیلی خیلی عزیز و نزدیک رو از دست دادم. نه، اون نمرده. ولی تقریباً به قول خودش، وقتی دیگه کسی رو نبینی یا قرار نباشه ببینی یا تصمیم گرفته باشی نبینی، با مرده فرقی نداره. مرده رو هم قیافشو نمیبینی و یادت میره ... حقیقتاً برای من، با مرگ یک عزیز تفاوتی نداره و به خودم حق میدم که با وجود نوشتنیهای بسیار که تو ذهنمه، توانایی نوشتن چیزی رو نداشته باشم.
نمیدونم، شاید هم از اولش دوست بودن و عزیز بودن و همهی چیزهای مربوط به اون آدم چیزی جز توهمات بزرگ شخصی نبودن. توهمات یکطرفهی حماقتبار ...

اینم محض حظ بصر! ...
بگذریم. چند وقتیه دوباره تحرکات و شاکیگریها نسبت به این وبلاگ بالا گرفته. لازمه که چند نکته رو همینجا ذکر کنم:
۱) مسؤول هر نوشته، شخص نویسندهی نوشته است و در نتیجه مشکل یا حرف یا اعتراضی هم نسبت به چیزی هست، بهتره که با خود اون شخص مطرح بشه. یا حداقل تو وبلاگ مطرح بشه. (البته واضح و مبرهنه که هر کسی مختاره هر کاری که دوست داره بکنه! ولی من راضی نیستم که کسی، به خاطر درگیری با من، اعصاب دوست عزیزم مینا رو به بازی بگیره.)
۲) من پاسخگوی تکتک نظرات خودم تو این وبلاگ هستم و لازمه که توضیح بدم، نظر دادن در مورد عملی که از یک شخص سرزده و ارزشگذاری شخصی کردن در مورد یک عمل، به هیچ وجه به معنای ارزشگذاری روی شخصیت اون شخص و دیگر کارها و وجهههای اون شخص نیست. (کاش آدما یه ذره از تنگنظریشون کم میکردن.)